حق حضرت نوح (ع) بر گردن شیطان!!
**************
هنگامی که نوح(ع) قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست (وطوفان همه را در هم کوبید) ابلیس نزد او آمد و گفت: توحقی بر گردن من داری که من میخواهم آن را تلافی کنم!!!
نوح(ع) (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم، چه حقی؟!!
گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آنها را غرق نمودی، و احدی باقی نماند که من او را گمراه یازم، من تا مدتی راحتم، تا زمانی که نسل دیگری بپاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم.
نوح(ع) (با اینکه حداکثر کوشش را برای هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد) به ابلیس گفت: حالا چه جبرانی می خواهی بکنی؟
گفت: در سه موقع به یاد من باش!که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:
1- هنگامی که خشم تو را فرا میگیرد به یاد من باش!
2- هنگامیکه میان دو نفر قضاوت میکنی به یاد من باش!
3- و هنگامی که با زن بیگانه ای تنها هستی و هیچکس در آنجا نیست باز به یاد من باش!
**************