نور حکمت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ***** اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

نور حکمت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ***** اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

درک حقیقت

دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۳۹ ق.ظ

**************


درک حقیقت، چشم بصیرت مى‌خواهد. در افواه و السنه است که "حقیقت، تلخ است"؛ بلى، حقیقت را پذیرفتن، امر سهمگین و ثقیلى است، تا چه رسد به حقیقت مطلق! آدمى را آنچه اظهر از شیئى دگر است، جسمیّت و حیوانیّت اوست و این خصیصۀ مشترک، او را از بهره‌ورى از قوّۀ آدمیّتش باز می‌دارد و سعى بلیغى در این امر دارد. در غالبِ آدمیان، این قوّه، غالب است و مسلّط؛ مگر آنکو لحظه‌هایى را چشم بر هم نهاده باشد و محیط خویش را کأَن لَمْ یکن مفروض، وانگهى "بیاندیشد" و "بیاندیشد که بیاندیشد" و "بیاندیشد که میاندیشد" و آنگاه "بیاندیشد که اندیشیده است". البتّه همان‌قدر که "بیاندیشد" او را کافى است در این مهم، که فقط ظواهر را نبیند، بل بنگرد ظُهورِ این ظواهر را؛ بنگرد که آنچه را که ظاهر است، ظَهرى نیست تا در پسِ آن، ظَهر و ظُهورى نهفته باشد و...؟ و این رشته را بگیرد و پیش رود تا در بیابد که آن را سررشته‌اى نیز هست یا خیر؟ إِنَّ عَلَیکمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکمْ وَ عُیوناً مِنْ جَوَارِحِکمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یحْفَظُونَ أَعْمالَکمْ وَ عَدَدَ أَنْفاسِکمْ  . آیا مادّه را تا به مرحلۀ شدن نرسیده و یا نیاغازیده، امکان بر وجودِ یقینى و درک این وجود هست؟ طبیعیّون، منکر این مطلبند. پس این غیب را و این ناآمده‌ها را چگونه درک مى‌کنیم؟ گویند که چون از مقولۀ "مادّه" است قابلِ درک است و وصل. سَلَّمْنا؛ لیکن این ارتباط را چه کنیم و چه برایش بگوییم؟ .....



**************

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">