راه مجهول و نیاز به وجود رهنما
**************
راه مجهول، رهنما میخواهد: «یا أَیّها النَّبِىُّ إِنّا أَرْسَلْناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً». آرى، این راه، شاهدى و ناظرى مىخواهد تا هر وقت که پایمان لغزید یا خواست که بلغزد، هشدارمان دهد و بیدارمان کند. ...
آنکه راه را رفته است و حقّ و سَبیل و سَبیلِ حقّ و حقِّ سَبیل را میشناسد، باید با او رفت و با او گام برداشت و دنبال او بود. او نیز خودش مسئول است و اصولاً مسئولیّتى به غیر از این ندارد: «فَاسْتَقِمْ کما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک »
آرى، راهبر نیز باید خودش از خودش و از خدایش بگوید. او باید بگوید:«إِنِّى رَسُولٌ أَمِینٌ فاتَّقُوا اللهَ وَ أَطِیعُونِ» و باید بگوید:«یوحَى إِلَىَّ» و باید بگوید:«إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِى یُحْبِبْکمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکمْ» و باید بگوید و باید بگوید و باید بگوید؛ هرچند که کاذبش پندارند و مغرورش انگارند. امّا اگر آن خوابها لحظهاى را به خود آیند مىبینند که آن وسیله، آن فرد، آن راهبر و آن امام، دنبال زر و زیور و جاه و مقام دنیوى نیست تا با دروغ، کاخ و باغى بسازد و اعتبارى به دست آرَد، و یا با از خود گفتن و حقیقتِ خویش را نمودن، منزلت و رفعتى از بهر خویش به کف آوَرَد. اگر لمحهاى نیک بنگرند و بیندیشند، خواهند دید و خواهند درک نمود که او در کنار همۀ تعریفات از خویشتن و نمودنها، مُخلص نیز هست و قائل است به اینکه: «إِنَّ صَلاتِى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ ﭐلْعالَمِینَ لا شَرِیک لَهُ».
**************