نور حکمت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ***** اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

نور حکمت

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ***** اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پرهیز از خودخواهى و آرزوهاى دور و دراز

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۴ ق.ظ

**************






هیچ‌گاه و براى هیچ‌کس چرخِ زندگى به مراد دل او ـ به صورت کامل و صددرصد ـ نمی گردد و همیشه خواسته‏ ها و آرزوهایى هست که برآورده نشده است.

شاید صِرفاً و صرفاً اولیاءِ خاصِّ خدا را بتوان ـ آن هم  تا حدودى ـ از این قاعده مستثنى دانست. یکى از نشانه‏ هاى وصول به مرتبت ولایت اللّهى، چیزى نخواستن (براى خود) است (چه از مادّیّات و امور دنیوى و چه از معنویّات و امور اخروى. امّا نخواستنِ امور دنیوى ومادّى، بسى واضح و روشن است. لکن چرا براى خود، امور اخروى و معنوى را طلب نمی ‏کند؟! علّتش با قدرى تدبّر، پدیدار و مُبَرهَن میگردد:  پایۀ تمام رذائل و نقائص و معایب، حتّى پایه و ریشۀ حُبّ الدّنیا که بر طبق حدیث شریف و بر اساس درک اکثریّت غالب بشر، «رأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ» مى‏باشد، همین خود و نَفْس است. انسان وارسته آن‌قدر به اوجِ معنا و قربِ خدا میرسد که حتّى از حدِّ عفو و انفاق و ایثار نیز فراتر میرود؛ چرا که عفو و انفاق و ایثار و امثال آن را کسى انجام می ‏دهد که هنوز خودى دارد و چیزهایى را از خود و مِلک خود مى‏داند. امّا ولىّ‌الله‏ هیچ چیز را از خود نمی داند و خودى نمى‏بیند و نمى‏شناسد تا بخواهد ایثار و انفاق و عفو نماید. خود و همه چیزش را لِله و فانى در حضرت حق کرده و یافته است. اگر هم شیئِ مختصرى یافت شود که از منظر دیگران و بشر عادى، خود و مِلکیّت محسوب مى‏شود، آن نیز براى همان دیگرانِ مُنْصِف و بَشَر عادىِ انصافگر، کاملاً واضح و مشهود است که ـ فى سبیل الله‏ ـ براى غیرخودش است و او سعادت خود را در سعادت دیگران و شقاوت و بدبختى دیگران را عین شقاوت و بدبختى خویش دانسته و اگر خودش نداشته و نخورَد، امّا دیگران داشته باشند و بخورند، شادمان است؛ و اگر نه خودش داشته باشد و نه دیگران، در لحظه ‏اى که شیئى به دستش آید به دیگرانش می خورانَد و شاد می گردد. پس اینچنین کسى اساساً خودى نمی شناسد و نمى‏بیند تا آنکه از خدایش حتّى طلب قرب خودش را بنماید. تا جهنّم و جهنّمیان باشند، بر بهشت پاى نمی نهد و چنین بهشتى براى او بدتر از دوزخ است).

بنابراین، ولىّ‌الله‏ِ راستین، براى شخصِ خودش هیچ خواسته و آرزویى ندارد، لکن براى دیگران و انسانها و تمام مکلّفین و بلکه همۀ عالَمیان، خیر و رحمت و فضلِ الهى را طالب است.

حقتعالى، محمّد مصطفی(ص) را رحمت عالَمیان  مى‏داند. یکى از معانى عالَمین نیز کُلِّ ما سوى الله‏ است.  «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ».

همین کتاب الله‏ المجید، وجود مبارک آن حضرت(ص) را دقیقاً به همان معانى که در سطور پیشین تبیین گردید تعریف مى‏فرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَءُوفٌ رَحیمٌ».

و از لسانِ حضرت عیسی(ع)، آنگاه که آن پیامبر گرامى دربارۀ بندگان خدا (آن هم بندگان ناسپاس و کُفرورزنده و کُفران پیشه) با پروردگارش سخن می ‏گوید، در زیباترین و عاشقانه‏ ترین و عارفانه‏ ترین کلام و تو گویى با زبان بى ‏زبانى براى آن بندگان طلب گذشت و آمرزش و مهربانى فرموده و با تمام وجودش خداى را می ‏طلبد که آنان را عذاب نفرماید: «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»

لذا اگر چرخ زندگى هماره به مُراد دل اولیاء خاصِّ خدا گردش مى‏کند و اینان را هیچ خواسته و آرزویى نیست که برآورده نشده باشد، تنها دلیلش این است که آنان به مرتبتى نائل گشته‏ اند که هیچ‌گاه هیچ چیزى براى خودشان نمىی خواهند؛ و الّا اینان نیز همیشه خواسته‏ ها و آرزوهایى براى دیگران داشته و دارند که برآورده نگشته است.

از همین رو در قرآن کریم ـ و بلکه در تمام کتب وحیانى ـ  به پیامبران دلدارى داده مى‏شود که از ایمان نیاوردن مردم، اندوهگین نباشند و بدانند که خداوند قهّار، اکثر خَلق را بر ظلم و عُلُوّ و عُدوانشان عذاب خواهد فرمود.

پس لااقل در همین بُعد (یعنى این حیث که پیامبران و اولیاء خاصِّ خداوند، طالب عذاب هیچ‌ یک از بندگان نیستند، امّا على رغم میل آنان، بندگانى هستند که عذاب خواهند شد) پیامبران و اولیاء خدا نیز خواسته‏ها و آرمان‏هایى دارند که برآورده نمی شود.

علاوه اینکه در همین دنیاى فانى نیز هیچ‌ یک از رسولان و امامان و مُصلحان و حکیمان نبوده و نخواهند بود که به خواستۀ همیشگى خویش ـ که همانا هدایت و اهتداء تمام مُکلَّفین است ـ نائل گردند ـ و همواره عددِ هدایت‏پذیران در اقلّیّتى بسیار ناچیز بوده و هست و خواهد بود: «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِىَ الشَّکُورُ»، «وَ ما أَکْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنینَ» ـ .

با عنایت به مطالب مذکوره، به کلام اوّل (از همین نکتۀ پنجم) باز مى‏گردیم: «هیچ‌گاه و براى هیچ‌کس چرخِ زندگى به مُراد دل او ـ به صورت کامل و صددرصد ـ نمی گردد و همیشه خواسته‏ها و آرزوهایى هست که برآورده نشده است».

حالى که چنین است، بر ماست که اوّلاً از اینکه مطالیب ما آنچنانکه مایل هستیم محقَّق نمى‏شود، افسرده و اندوهگین و سُست و وازده نگردیده و ثانیاً خواسته‏هاى خود را معقول و ممکن الوقوع و مشروع و مقدور و در حدّ و قدر خودمان نماییم. این نیز یکى از رموز موفّقیّت هر انسان است.

فرمودۀ امیرالمؤمنین(ع) را به یاد داشته باشیم که فرمود: «رحمتِ خدا بر آن کسى باد که حدّ و اندازۀ خود را بداند و بشناسد»؛ و رهنمودِ دیگر ایشان را نیز آویزۀ گوش و دل و جان قرار دهیم که ما را از دو شیئِ مُهلِک بر حذر داشت: تبعیّت از هواى نَفْس و بلندپروازى و خواسته‏هاى دور و دراز.

 


**************


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">